یادداشت های یک متفکر21
پریشانم و
نمی دانم
عاشقم که شاعرم
یا شاعرم که عاشقم
شعر در من زاده میشود
یا من در شعر
فکر میکنم
من شعر بی قافیه مادرم هستم
شعر بی وزن و شکسته پدرم
و این عشق مرا بی نظم تر کرده است...
پریشانم و
نمی دانم
عاشقم که شاعرم
یا شاعرم که عاشقم
شعر در من زاده میشود
یا من در شعر
فکر میکنم
من شعر بی قافیه مادرم هستم
شعر بی وزن و شکسته پدرم
و این عشق مرا بی نظم تر کرده است...